کد مطلب:53205 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

نمونه ای از احمقان تاریخ











در تاریخ آمده است كه شخصی به نام حارث بن حوط به حضور علی علیه السلام آمده و گفت: گمان می كنی من طلحه و زبیر و عایشه را باطل می دانم؟!

كنایه از این كه من بین تو و آنان فرق نمی گذارم، و نمی دانم كدامیك حق، و آن دیگری باطل می باشید!! حضرت در جوابش فرمودند: تو در تشخیص حق و باطل دچار اشتباه شده ای، تو می خواهی برای تشخیص آنها به سراغ خود افراد روی! و این صحیح نیست، بلكه باید در شناسایی اشخاص به سراغ معیارهای حق و باطل صحیح نیست، بلكه باید در شناسایی اشخاص به سراغ معیارهای حق و باطل بشتابی و از این طریق، صحیح را از ناصحیح و صواب را از خطا تمیز دهی.

حارث گفت: من به دنبال عبدالله و سعد وقاص می روم كه راه بی طرفی اعلان نموده،و داخل مسائل سیاسی نمی گردد!!

حضرت فرمودند: آنان از حق و حقیقت پشتیبانی ننموده، و بر ضد باطل قیام نكرده اند!! تو چگونه از راه ناصحیح آنان پیروی می نمایی!!

در حالات آن دو نفر آمده است كه: پس از قتل عثمان، سعد وقاص چند رأس گوسفند خریده و راه صحرا را پیش گرفت، و از بیعت با امیرالمؤمنین خودداری نموده و به چوپانی مشغول شد!!

ولی عبدالله عمر با آن حضرت بیعت كرد، و سپس بیعت خود را شكسته، و زیر حمایت خواهرش حفصه همسر رسول خدا راه بی طرفی را پیش گرفت، و خانه نشینی را بر نظام اجتماعی امیرالمؤمنین ترجیح داد!!

او بر همین منوال می گذرانید تا اینكه حجاج بن یوسف در جنگی كه در مكه رخ داد، عبدالله زبیر را به دار زد و عبدالله عمر شبانگاه به منزل حجاج آمده و بدو گفت:

من از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود:

«هر كس از دنیا برود و امام زمان خویش را نشناسد، مسلمان نمرده است».

اینك آمده ام از طریق تو برای عبدالملك مروان بیعت نمایم، هم اینك دستت را بده تا با تو بیعت كنم! حجاج در حالی كه با وی با تحقیر و بی احترامی برخورد می كرد، در این هنگام پایش را دراز نموده و گفت: بیا به جای دستم با پایم بیعت كن!!

عبدالله عمر گفت: چرا به من اسائه ادب نموده و تحقیرم می نمایی؟!

حجاج گفت: ای احمق نادان! آیا علی بن ابی طالب علیه السلام امام نبود؟ چرا با او بیعت نكردی؟ آیا او امام زمان نبود؟! سوگند به خدا تو برای بیعت و دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اینجا نیامده ای! بلكه تو را این چوبه دار به اینجا كشانیده، و از ترس وارد شده ای!![1] .









    1. نهج البلاغه فیض الاسلام حكمت254 و1213 و 1214 سفینه ج2 ص136.نقل از آفتاب ولایت، ص312-310.